skip to main |
skip to sidebar
چشم تو منتظر گوهر باقیمانده
دکتر محمود رفیعی یکی از یادگاران هشت سال دفاع مقدس است که بار ها تا مرز شهادت پیش رفته اما همچنان در عالم خاکی میهمان ماست تا زمانی که آن وعده الهی فرا رسد .
دو جمعه پیش یعنی 24 اردیبهشت 89 ،او مهمان برنامه بسوی ظهور شبکه دو سیما بود و اشعاری را که در باره دوران مجروحیتش سروده بود قرائت کرد ....
اشعار او ......
جاده مانده است و من و این سر باقیمانده
رمقی نیست در این پیکر باقیمانده
نخلها بی سر و شط از گل و باران خالی
هیچکس نیست در این سنگر باقیمانده
گر چه دست و دل و چشمم همه آوار شده
باز شرمنده ام از این سر باقیمانده
روز و شب گرم عزاداری شب بوهاییم
من و این باغچه پرپر باقیمانده
پیشکش باد به یکرنگیت ای مرد ترین
آخرین بیت در این دفتر باقیمانده
تا ابد مردترین باش و علمدار بمان
با تو ام ای یل نام آور باقیمانده
........ و در پاسخ به اشعار او ، این ابیات را سرودم :
من و این جام میّ و شکّر باقیمانده
عقل شد مست تو ای پیکر باقیمانده
طور سینا شده و ماذنه عشاق است
گوشه ای از شکن سنگر باقیمانده
دوست دارم بنوازم به طریق رندان
به تمنای دل افسر باقیمانده
بازگو من چه سرایم همه در وصف شما
غزلی تازه در این دفتر باقیمانده
عقل شد محو تماشای تو ای خسته ترین
دل و دین باخته با شهپر باقیمانده
گر چه در حسرت یاران همه شب محزونی
چشم تو منتظر گوهر باقیمانده
سر خوش از جام می و روی تو و دولت یار
به فدای تو و آن لشگر باقیمانده
26 اردیبهشت 1389
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر